|
مشهد مقدس شهر بهشت اشعار مذهبی
|
در ظهر غدیر تا كه موسای نبی بوسه به رخ منور هارون زد چشمان حسودان و بخیلان عرب از شدت غم، از حدقه بیرون زد
از مشرق دست های پر مهر نبی خورشید ولایت و امامت تابید با شوق ملائك همه فریاد زدند « تا كور شود هر آن كه نتواند دید»
فرمود نبی به امر معبود ودود بر امت من علی امام است امام این مژده ی من به شیعیانش، دوزخ بر شیعه ی مرتضی حرام است حرام
گُل كرد سپیده ی تبسم به لبش تا آیه ی «اكملتُ لكُم» نازل شد فرمود: خوشا به حالتان ای مردم با حُب علی دین شما كامل شد
فرمود خدا ولایت حیدر را بر آدم و نسل بعد او واجب كرد در روز ازل كلید فردوسش را تقدیمِ علی بن ابی طالب كرد
فرمود: برادرم علی مَحرم ماست از عالم غیب مثل من آگاه است قرآن چه قدر مدح و ثنایش را گفت! او نقطه ی زیر باء بسم الله است
فرمود كه یادگار من بین شما تا روز حساب، عترت و قرآن است باید كه به هر دوشان تمسك جویید این راه نجات اصلی انسان است
ذكر صلوات عرشیان می آمد تا رفت به سوی آسمان دستِ علی از عرش بلند و یك صدا می گفتند: اَلحَق كه امیرمومنان است علی
جبریل به خدمت علی آمد و گفت تبریك؛ كه این مقام زیبنده ی توست ای حضرت بوتراب در هر دو جهان هارونیِ این قوم برازنده ی توست
جبریل به جانشین پیغمبر گفت: ای مظهر افتادگی و آقایی مردم اگر امروز امامت خوانند عمریست امام عالم بالایی
از فتنه ی بین كوچه ها می ترسم از سیلی و بغض یك پسر می ترسم دلواپس غربت تو هستم آقا از آتش و میخ پشتِ در می ترسم
با دیدن این بركه و گودال غدیر یك باره به یاد كربلا افتادم در گودی قتلگاه خود را دیدم بر پای حسین سر جدا افتادم
موضوعات مرتبط: عید غدیر [ دوشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۲ ] [ 10:36 ] [ مصطفی محمدزاده ]
[ ]
|
|
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |