|
مشهد مقدس شهر بهشت اشعار مذهبی
|
لب تشنه بود، تشنه ی يك جرعه آب بود از بسكه شعله ور شده بود آتش دلش در ازدحام و هلهله ی نا نجيب ها يك جرعه آب نذر امامش كسي نكرد آخر شبيه جد غريبش شهيد شد غربت براي آل علي تازگي نداشت
اما فداي بي كفن دشت كربلا هم نعل تازه بر بدنش ردّ پا گذاشت هم داغديده ی شرر آفتاب بود موضوعات مرتبط: امام جواد(ع) [ سه شنبه نهم شهریور ۱۳۹۵ ] [ 13:3 ] [ مصطفی محمدزاده ]
[ ]
|
|
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |